مامانم یه ظرف گنده ژله گذاشته جلوم، میگه نوش جان بفرما.
میگم مامان مگه من گاوم اینهمه ژله بخورم؟
میگه بخور بابا!
تمامشو خوردم، مامانم اومده میگه:حالا ثابت شدی گاوی؟!!!!
من :|
مامانم:)))
..................................................................
امشب ، شب تولدمه
مامانم میگه : ”برو جارو و گردگیری کن،شب مهمونا میان”
میگم : مامان من تازه به دنیا اومدم ، برم جارو کنم ؟ رفته زیر پتو
میگه من هم تازه زاییدم،باید استراحت کنم!!
وقتی بچه بودیم زنگ یه خونه روکه می زدیم در نمیرفتیم،
وای میستادیم تا صاحبخونه در رو باز کنه بعد قدم زنان از جلوش رد می شدیم!
اونم محاسبه می کرد با خودش می گفت: کسی که زنگ رو زده الان رسیده سر کوچه پس اینا نیستن!
از همون طفولیت علم فیزیکمون خوب بود.
یکی از مورخان معروف یونانی که در زمان هخامنشیان می زیست،گزنفون(430 تا352ق م)بود.او یکی از شاگردان سقراط (م 399ق م) حکیم معروف یونانی بود.وی دارای چند کتاب در مورد ایران است. در کورش نامه خود،وصیت نامه کورش کبیر را نگاشته است.کورش کبیر(559 تا 529 ق م) بزرگترین پادشاه ایران قدیم می باشد.او در کنار اسکندر و قیصر(ژول سزار) یکی از پادشاهان بزرگ و مشهور جهان می باشد.کورش از چند جهت دارای معروفیت میباشد:نخست آنکه پیامبران بنی اسرائیل او را ستوده اند و برای او احترام زیادی قائل بوده اند. دیگر آنکه کورش در نظر مورخان قدیم و جدید،بانی بزرگترین دولت مقتدر می باشد.
اما اگر به دیده انصاف بنگریم،کوروش از حیث فتوحات معروفیت پیدا نکرده است.آنچه او را شهره خاص و عام ساخت،رفتار و منش دادگرانه او بود.در شهرها پس از فتوحات کشتار نمیکرد و به مقدسات آنها احترام میگذارد.طبق نظر مورخین،او سرداری دلیر و کاردان به سیاست بود.
وصیت نامه او به راستی نمونه کامل یک برنامه درست وکامل زندگیست.بهتر است وصیت نامه او را از زبان گزنفن بشنویم:
فرزندان من،دوستان من!اکنون به پایان زندگی نزدیک گشتهام. من آن را با نشانههای آشکار دریافتهام.وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بختیار بودهام.
همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمیکنم که از هنگام جوانی ناتوانترم.من دوستان را به خاطر نیکوییهای خود خوشبخت و دشمنانم را فرمانبردار خویش دیدهام.زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز میگذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم ، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.
حتی در پیروزی های بزرگ خود ، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر میگذرم، شما و میهنم را خوشبخت میبینم و از این رو میخواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب . در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود ، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.
باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد.من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست میدارم ولی فرزند بزرگترم که آزمودهتر است کشور را سامان خواهد داد.فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پروردهام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوانتران از شما آزرم بدارند.تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئنتری هستند.
همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد.از کژی و ناروایی بترسید .اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت ، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید ، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد .
من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم . نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود. به نام خدا و نیاکان درگذشتهی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید.پیکر بیجان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که اینهمه چیزهای نغز و زیبا میپرورد آمیخته گردد.من همواره مردم را دوست داشتهام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت میبخشد آمیخته گردم.
هماکنون درمی یابم که جان از پیکرم میگسلد ... اگر از میان شما کسی میخواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم.
پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید . زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود.از همه پارسیان و هم پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند. به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.
برگرفته از:کــوروش نـــامه - گـزنـفون
برخی کارشناسان و نویسندگان بر این عقیدهاند که شاهزادگانی که مورد خشم دربار قرار گرفته یا به بیماری جنون دچار میشدند را برای اینکه از انظار عموم بمانند به این منطقه انتقال مییافتند.افکارنیوز: «گوردختر دشتستان» گور دختر یعنی دختر گبر یا زرتشتی در خاور جاده برازجان به کازرون قرار دارد که بنای آن دارای سقف و بدنه سنگی شبیه آرامگاه کوروش بزرگ هخامنش در دشت پاسارگاد است .این بنا یادآور عصر هخامنشی است و قدمت منطقه برازجان را تایید مینماید. گفتهاند که این بنا آرامگاه دختر یا خواهر کوروش است. درخاور گور دختر بقایای کوشک اردشیر ساسانی دیده میشود.
این اثر تاریخی ارزشمند متعلق به اوایل قرن ششم قبل از میلاد یعنی آغاز دوران پادشاهی هخامنشیان میباشد. این آرامگاه سنگی چون آرامگاه کوروش کبیر سرسلسله هخامنشی است که احتمالا مربوط به مادر یا دختر کوروش بوده است. که البته هیچ مدرک یا سند قطعی که دال بر این گفتار باشد بهدست نیامده است. هیچگونه کتیبه یا نوشتهای که نام متوفی را مشخص کرده باشد از آن بهدست نیامده است.
بر بالای این مقبره قسمتی فرورفتگی شبیه به یک قاب وجود دارد که احتمالا جایگاه قرار گرفتن کتیبهای مربوط به آن بوده است. ساختمان اصلی به شکل مکعب مستطیل بوده که دارای سه پلکان در اطراف و پوش سقف خرپشتهای که به شکل نیم استوانه خالی است که احتمالا جایگاه قرار گرفتن جسد بودهاست که درست همین اصول و فرم در مقبره و فرم در مقبره کوروش در پاسارگاد فارسی محفوظ میباشد کل بنا از 24 قطعه سنگ در ابعاد مختلف و بوسیله بستهای دم چلچلهای به همدیگر مربوط گردیده و مثل سایر بناهای هخامنشی هیچگونه ملاتی در آن یافت نمیشود. ردیف پلهها از پایین تا بالا یک سنگ کم شده که در بالا به دو سنگ میرسد.
گور دختر شبیه آرامگاه کوروش
ارتفاع واقعی آن 4/5 متر میباشد در اطاقک بنا حوضچه کوچکی است که هم اکنون با گل و لای پر شده است. ورودی اتاق مقبره در جهت شمال شرقی میباشد. کل آرامگاه بر روی یک تخته سنگ بنا شده که هم اکنون قسمتی از آن در جهت شمال آرامگاه نمایان میباشد و این روند یک شیوه معماری در دوران هخامنشی بوده است و به جهت استحکام و پابرجایی بنا انتخاب شده است.
گوردختر، کوشک اردشیر، کاخهای هخامنشی بردکسیا و چرخاب، دژ برازجان، تلخندق، غار چهلخانه، چشمه آبگرم دالکی، شاهزاده ابراهیم و... نشان از تاریخ و تمدن سرزمینی دارد که از دوره ایلام تاکنون در سکوت دشتهایی پا بر جا و محکم ایستاده است.
تپه تاریخی تلمر، در کنار کاخ کوروش، در اصل قلعهای بوده که قدمت آن به دوره ایلامی میرسد.
گفته میشود از این قلعه برای دیدهبانی کاخ کوروش استفاده میشد. با فرو ریختن قلعه در طول قرنها آن را تبدیل به یک تپه کرده و اکنون پس از حدود 25 قرن تنها خشتهایی از آن بنای قدیمی باقیمانده است متأسفانه در سال 1363 شهرداری، بخش بسیاری از آن را خاکبرداری کرد.
از دیگر آثار باستانی منطقه شبستان، غار چهل خانه در سعدآباد است. این غار در واقع، دخمههایی را شامل میشود که در یک تپه کوه مانندی قرار گرفته و بنابر روایتی فراموشخانه بوده است.
برخی کارشناسان و نویسندگان بر این عقیدهاند که شاهزادگانی که مورد خشم دربار قرار گرفته یا به بیماری جنون دچار میشدند را برای اینکه از انظار عموم بمانند به این منطقه انتقال مییافتند.
فراموشخانه از سه سمت مسدود بوده و تنها از یک سو، آن هم تنها به پرتگاه راه داشته است.
پیشینه تلخندق در روستای دهغایه و در شمال برازجان، به دوره ایلامی میرسد. این منطقه زمانی شهر بزرگی بوده است و تپه سد دفاعی منطقه محسوب میشد که دور آن را خندق کشیده بودند و درون آن مجموعهای از پایگاههای نظامی قرار داشت.
معماری گوردختر با پاسارگاد یکی است. گویی که معمار هر دو، یکی بوده است. احتمال میرود این بنا پیش از مقبره کوروش بهوجود آمده و پاسارگاد شکل تکامل یافته گوردختر باشد.
باتوجه به اینکه جای کتیبه این مقبره خالی است، نمیتوان در مورد اینکه چه کسی در آن دفن شده، نظر قطعی داد.
تنها میتوان گفت گوردختر، واقع در دشت بزپز، بنایی متعلق به دوره هخامنشی است.
در دوره جدیدتر، قلعه "تنگستان"، قلعه "زایر خضرخان" یا قلعه "کلات" در کوههای پهلوان کش اهرم بهجامانده است. این قلعه منسوب به مبارزی دشتستانی بهنام "زایرخضر خان" بوده که در دوره قاجاریه ساخته شده و برفراز تپه، روی خرابههای بناهای پیشین شکل گرفته است که معماری باستانشناسان را پیچیدهتر میکند.
قلعه دارای 4 برج است که در زمان حمله انگلیس به ایران اسرای انگلیس را به آنجا منتقل میکردند.
نخلستانهای دشتستان نیز از میراث طبیعی این منطقه محسوب میشود. متوسط عمر نخلها 50 یا 60 سال است و تا هر یک از آنها به مراحل باروری برسد، 10 سال زمان نیاز دارند.
گویش کنونی مردم منطقه فارسی با کمی لهجه لری است.
این اثر به شماره 1897 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت درآمده است.
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
خرداد 1388
تیر 1388 مرداد 1388 شهریور 1388 مهر 1388 آبان 1388 آذر 1388 دی 1388 بهمن 1388 اسفند 1388 فروردین 1389 اردیبهشت 1389 خرداد 1389 تیر 1389 تیر 89 شهریور 89 مهر 89 آبان 89 آذر 89 دی 89 بهمن 89 اسفند 89 فروردین 90 اردیبهشت 90 خرداد 90 تیر 90 مرداد 90 شهریور 90 مهر 90 آذر 90 اسفند 90 فروردین 91 خرداد 91 تیر 91 شهریور 91 مهر 91 آذر 91 بهمن 91 اردیبهشت 92 اسفند 91 تیر 92 آبان 92 آذر 92 اسفند 92 لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :109
بازدید دیروز :7 مجموع بازدیدها : 505308 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|