: بازیگر و خواننده چینی لی ژیاولو که با نام ژاکلین شناخته می شود در سال 1982 در پکن به دنیا آمده است و هم اکنون یکی از محبوب ترین و زیباترین بازیگران کشور چین می باشد.
این که می گویند در ازدواج، تقدیر نقش اصلی را دارد واقدامات شما، تا قسمت نباشد، به جایی نخواهد رسید، کاملا درست است.
فرض کنید مریم بخواهد برای بازکردن بختش، خود وارد عمل شود.او تصمیم می گیرد به سراغ دوستان متاهلش رفته وازآنها بپرسد چطور شد که ازدواج کردند، آن گاه همان اقدامات را به عمل بیاورد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
مریم: شهرزاد جان! چه شد که با محمد ازدواج کردی؟
شهرزاد: خوب ... می دانی که محمد همکارم بود... راستش من از او خوشم می آمد و سعی کردم با محبت و توجه، نظرش را جلب کنم...
{ مریم به پسر موردعلاقه اش در محل کار: پنجره را ببندید، خدای ناکرده سرما می خورید!
همکار : اصلا دوست دارم سرما بخورم تا دوست دخترم بیشتر نازم را بکشد. به شما ربطی دارد؟! (زیر لب) دخترهای این دوره و زمانه چقدر پر رو شده اند! }
*************
مریم :شهره جان! تو چطور با همسرت آشنا شدی؟
شهره :آشنایی ما از یک دعوا شروع شد. او توی کارم دخالت کرد و من ناراحت شدم، با هم بحث تندی کردیم و...!
{ همکار مجرد مریم: خانم، به نظر من نباید این کار را این طور انجام می دادید...
مریم: به شما چه ربطی دارد؟ خجالت نمی کشید توی کار من دخالت می کنید؟!
همکارمجرد مریم: اصلا به درک! مرا بگو که خواستم کمکتان کنم! همین کارها را کرده اید که تا این سن مجرد مانده اید دیگر!! }
*************
مریم : آزیتا، تو با عشق ازدواج کردی؟
آزیتا:نه. من آن موقع فکر کنکور و دانشگاه بودم! مادرم اصرارداشت ازدواج کنم.
{ مادرمریم: فلانی غلط کرده بیاید خواستگاری تو!او لیاقت پاک کردن کفش های تو را هم ندارد!!(این قسمت، واقعی است! )
*************
مریم : فرشته تو کجا با همسرت آشنا شدی؟
فرشته: کنار دریا... من و او با کمی فاصله ازهم نشسته بودیم.او ازمن پرسید چرا تنها آمده ام شمال. من هم به شوخی گفتم آمده ام شمال، شاید از تنهایی در بیایم!
کنار دریا:
پسر جوان: شما تنها هستید؟
مریم: در حال حاضر بله...
پسر: آهان... همراهتان رفته چیزی بخرد؟
مریم : نه... من همراه ندارم!
پسر: پس چه همراه بی ذوقی دارید! توی هتل مانده؟!( بابا آی کیو!)
مریم: نه... من کلا تنها آمده ام...
پسر: واقعا نامزدتان اجازه داده شما تنهایی بیایید لب ساحل؟!( ای خدااااا!)
مریم : من اصلا نامزد ندارم، تنها آمده ام شاید اینجا از تنهایی در بیایم!
پسر: چه جالب! چون من وهمسرم برعکس شما آمده ایم اینجا تا با یک خاطره خوب و به طور توافقی از همدیگر جدا بشویم!
*************
مریم : غزاله تو کجا با فرهاد آشنا شدی؟
غزاله: توی یک میهمانی. فرهاد همان جا عاشقم شد و ازمن خواستگاری کرد!
در یک میهمانی:
پسر: مریم ! آن دختری را که گوشه سالن نشسته می شناسی؟ می شود خواهش کنم از طرف من از او خواستگاری کنی؟!
*************
مریم :ترانه تو چطور با رضا آشنا شدی؟
ترانه: رضا ازمن تقاضای دوستی کرد. قبول نکردم.اوهم شیفته نجابتم شد وآمد خواستگاری!
پسر: امکان دارد افتخار دوستی با شما را داشته باشم؟
مریم : نه خیر، من اهل این جور دوستی ها نیستم.
پسر:عجب امل عقب افتاده ای هستی.الان دیگراین افه خرکی ها(!) خریدار ندارد.لابد هنوز هم دختری! برو بابا... من دنبال موردی می گردم که open باشد!
(واقعیت تاسف انگیزی که این روزها کمابیش مشاهده می شود)
*************
مریم: حمیرا تو واقعا اینترنتی ازدواج کردی؟
حمیرا: خوب بله...اوایل محلش نمی گذاشتم، اصلا دوستی های اینترنتی را مسخره می کردم... ولی آن قدر گیر داد تا راضی شدم!
پسر:asl plz !
مریم: من به دوستی اینترنتی اعتقاد ندارم.
پسر: bye !!
این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین ندارد
از دید مسئولین بالا مقام دانشگاه :
- مهمترین رکن یک دانشجوی نمونه ، پرداخت به موقع شهریه است .
- در مرحله اول ثبت نام دو چیز کافیست اول پذیرفته شدن و دوم فیش واریزی شهریه ، بقیه مدارک باشه برای بعد ( پول مهمه )
- دانشجو فردی است که باید به موقع و قبل از استاد سر کلاس حضور داشته باشد
- نگاه او قبل از کلاس به کفشهایش و در کلاس به جزوه هایش باشد .
- فاقد هر گونه آرایش ظاهری ، باطنی ، داخلی و خارجی باشد .
- از خونه مستقیم بره داخل کلاس و بعد از کلاس مستقیم بره خونه .
- هر چی استاد و مسئولین دانشگاه گفتن بگوید چشـــــــــــم .
- کاری به کار کسی نداشته باشه و کلا" چیکار داره که کی به کی یا با کی تا کی چیکار داره !!!
از دید اساتید محترم و زحمتکش :
- سر کلاس سکوت رعایت شود .
- سوالات سخت مطرح نشود .
- هر کس بیش از 4 جلسه غیبت کند بی تربیت میباشد در نتیجه حذف .
- کسی تیکه نیندازد .
- افراد آخر کلاس ، ندید حذف
- تقلب = مرگ
- پروژه شما کپی است ، نمره بی نمره
- نمره باقالی نیست که آخر ترم بین دانشجویان پخش شود بنابراین درس بخونین .
از دید دانشجویان پسر ( بیکاراشون ):
( درتمامی موارد مثبت اندیشی فراموش نشود لطفا" )
- عشق است دوران دانشجویی مخصوصا" اگه یک شهر دیگه باشی
- شهریه رو که بابا جونی میده خرجمونم که خدا میرسونه
- شب با بر و بچس بریزیم دور هم و تا صبح بگیم و بخندیم
- کلاسهای صبح برای خالی نبودن عریضه است ، روم به دیفال سگ میره کلاس . ( ندید بگیرین این اصطلاحی عامیانه در عین حال نا درست میباشد )
- ساعتهای سرو وعده های غذایی >>>> شام : ساعت 3 صبح به بعد - صبحانه : اگه بیدار بودیم ساعت 12 یک تیکه نون به خاطر رفع بوی نامطبوع دهان میلنبانیم . - نهار : خدا خیر بده دانشگاه که حداقل یک سلف داره و هر چند غذاش به رستورانهای شهرمون نمیرسه !! ولی شکمتو برای چند ساعتی پر میکنه
مواد غذایی زمان دانشجویی : قلیون هلو نعناع ، تخمه ، مرغ همسایه ، تخم مرغ ( همسایه ) ، سیب زمینی ، سوسیس ، قلیون اینسری با طعم لیب سیمو ( سیب لیمو غنی شده ) ، انواع کنسروجات ، نون بسته ای کپک زده و انواع ترشیجات خونگی
- تفریحات سالم : قلیون - .... بازی ( فرض کنین حکما" مار و پله منظورمه !! ) - ... بازی ( دخترانه فکر کنین ، عروسک بازی منظورمه ) - کشتی ( از فرنگی و آزاد گرفته تا کشتی چوخه و کشتی کج ) ، اس ام اس بازی ( معمولا" طرف اس ام اس داخل خوابگاه دختران یافت میشود ) - خدا خیر بده ایرانسل که وقت خالی دانشجویان پر کرده و برای رفع خستگی و فراقت از بار سنگین درسها با طرح بنفشش میتونی از بوق ساعت 12 تا خود 6 فکتو نرمش بدی - قبل از رفتن دانشگاه حدود یک ساعت از وقتهای باطله جلو آینه میگذره و اینجا موها و ریش و سبیل تازه روییده بسیار نمایان شده و دقت و تمرکز بیشتری لازم دارن - آب بازی تفریح سالمی هست که در هر خونه ای جای خاص خودش داره و باعث تمیزی و شادابی روحیه دانشجویان شرکت کننده میشه - در زمانهای گذشته دانشجویان هفته ای یک بار برای خلاص شدن از یکنواختی و ایجاد تنوعی در برنامه هاشون مراسم جر دادن داشتن که خوب الان به خاطر تورم و خارج شدن از زندگی غار نشینی کمتر از این مراسم دیده میشه و تقریبا" به منسوخجات پیوسته . مراسم به صورت خیلی ناگهانی و پنهانی شروع میشد به این صورت که زیر پوش و یا پیراهن همخونه ای عزیز جرانده* میشد و به محض روی دادن چنین اتفاقی همگی باید خودشون آماده جریده* شدن میکردن و آروم به کمک دوست دیگر جرانده* میشدن و در اینجا دوستانی که مقاومت میکردن غیر از هدف اصلی که پیراهن و معمولا" زیرپوششون بود جاهای دیگرشون هم مورد تجرید* قرار میگرفت و منجرد* میشد ( * صرفهای مختلف جـــر بر وزنهای مختلف )
- مراسم قبل از خواب که بعضی وقتها جلو خواب گرفته و یا آسیبهای جسمی خطیری در پی دارن . ( منظورم همون بالش بازی و یا نمونه غیر انسانی اون به وجود آوردن چندین طبقه انسانی و یا لحاف تشکی بر روی اولین نگون بختی که خوابش ببره )
- ضبط و نوارها و سی دیهای مختلف خوانندگان هم که از نون شب واجب تره .
- حرکات موزونی که گاها" به صورت سمبل در اومده و داخل کلاسهای درس هم نمایان میشه .
عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :
- نمرات درخشان
- سوز عاشقی
- سینه ای پر آه و پردود
- لباسهایی مستاجر*
- لوازم منزلی که گویای وقایعی تاریخی هستند که در طول این دوران به سرشون اومده از قبیل سوراخهای فراوان و دور سوخته به خاطر زغال قلیون ، رنگهای زرد آثار چای و آبهای مخصوص مراسم ، موهای فراوان به علت ریزش شدید موها و پشمونجات
- اعضا و جوارحی مصدوم به علت درگیریهای مختلف
- فراگیری آشپزی مخصوصا" از نوع ماکارونی و پلوتن ( تن ماهی + برنج)
- زخم معده
- بی خوابی مفرط و جغد گونه
- گوش گرفتگی ( طرح بنفش )
- مرض شست گرفتگی ( به علت تعدد اس ام اس )
از دید دانشجویان دختر بیکار :
- مخارج شهریه و خورد و خوراک با ددی جون
- چقدر زندگی بدون آقا بالا سر خوش میگذره
- دختران دائما" غیبت میکنن ولی همیشه در سر کلاسها حضور دارن .
- نوشتن جزوه مهمترین کار و حضور در کلاسها مهمترین وظیفه در داخل دانشگاهه ( خدا داند چرا ؟! )
- فراگیری پیشرفته مهمی به نام آمار گیری که در این زمینه مطلب فراوان است و چندین روز اندر مزایای آمار و آمارگیری در دختران به شخصه میتونم مطلب بدم . فقط همین بگم که سرعت پخش آمار از سرعت نور بالاتر هست و کافیه یکی از پسران کلاس پاچه شلوارش پشت کفشش گیر کرده باشه ، تا مستخدم خوابگاه متوجه این امر مهم میشه و دلایل پیدایش و رخداد چنین اتفاقی در میزگردهای شبانه مطرح میشه و نتیجه آخر اینه که پسرک عاشق یکی از دختران اون جمع هست .
- تفریحات سالم : میزگردهای شبانه پیرامون پسرهای دانشگاه - گذراندن کلاسهای آرایشگری و گریم - طراحی لباس و ابداع مد - آشنا شدن با قلیون و طریقه چاغ نمودن و کا دود کردن آن - سر کار گذاشتن پسرها - نقاشی کردن در جزوات و تزئین آنها جهت اهدا به نیازمندان !! - جستجو و تحقیق در علل کنشهای متفاوت پسران - آموزش رذالت و شیطنتهای پسر کش - تمام تفریحاتی که پسران انجام میدن در میان دختران هم رایج شده و کافیه یک دور تفریحات پسران مرور کنین ، با این تفاوت که در دختران آخرش همیشه به گیس و گیس کشی منجر میشه - آشنا شدن با انواع خوراکهای سرد ( فست فود ) و کافی شاپهای شهر - هفته ای هفت شب شرکت در تولد هم اتاقیها - جمع آوری شماره پسرها و ملغب شدن به 118 - تک زنگ زدن بی موقع و شبانه به گوشی پسران - اونهایی هم که خیرخواه هستن برای اینکه دوستشون صبح برای کلاس بیدار کنن تا صبح پلک رو هم نمیذارن - شرکت در تمامی تورهای سیاحتی ، زیارتی ، علمی و تخیلی دانشگاه .
عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :
- فراگیری هر نوع آرایش و مد لباس
- تغییر قابل توجه از لحاظ ظاهری نسبت به بدو ورود به دانشگاه
- کم آوردن حافظه گوشی جهت درج اس ام اس و شماره دوستان
- تغییر ماهیت از یک دختر آروم به دختری شیطون و بازیگوش
- یادگیری انواع مهارتهای شوهرداری و شوهر فراری
- آشنایی با موارد برخوردهای اجتماعی و معضلات رفتاری
- شکست در عشق
- خیلی وقتها هم متاهل شدن یعنی رسیدن به هدف اصلی و والای دانشگاه
- گوش گرفتگی و شست گرفتگی
- زخم معده و پاشنه پا و ماهیچه های دوگانه فک
دانشجویان شاغل ( دختر و پسر فرقی نمیکنه )
- این جیب اون جیب کردن و دویدن برای جور کردن هزینه بالای شهریه
- دنبال رفع تداخل کلاسها و ساعات کار
- گرفتن پاچه اساتید جهت منعطف کردن آنها ( به خاطر اینکه اگه غیبتها زیاد شد حذف نکنن )
- واکس زدن کفش کارفرما به خاطر دادن مرخصی تحصیلی
- انجام دادن هر گونه کارهای محیر العقول برای مشتری و ارباب رجوع ( به خاطر اینکه نپره)
- گرفتن جزوه از هر کس و ناکسی و کپی کردن آن
- برو سر کار ، بیا کلاس ، وسط کلاس زنگ میزنن بیا سر کار ، اگه شد برو خونه ، کلاست دیر شد ، کلاس ، کلاس ، بسه برو خونه بخواب ( با این اوضاع بنزین ... )
- سرو وعده های غذایی یا ممکن نمیباشد و یا در بین کلاسها یا در بین راه به صورت ضربتی صورت میگیرد .
- خوابیدن در سر کلاس
- فکر پاس کردن چک ، جواب دادن به مسئول ، راه انداختن مشتری و ... به جای تمرکز روی درس !!
- فکر درس ، تمرین ، پروژه ، میانترم ، پایانترم و .... به جای تمرکز در کار!!
عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :
- سر گیجه و موج گرفتگی
- کارت سوخت خالی
- پس انداز منفی و هجوم اقساط
- مدرک
- یک مشت جزوات درهم و برهم که چیزی از توش در نمیاد
- افت شغلی
- زخم معده و لاغری مفرط و چشمانی گود و چهره ای زرد
- کلکسیونی از پاچه اساتید و مسئولین محترم
- کوهی از دیون که تا سالیان دراز باید حملشون کرد
- فراموش کردن هرگونه تمایلات و هنرهای قدیمی و بی میل شدن جهت ادامه آنها
- کم شدن روابط دوستانه و خانوادگی در حد طرد از اون جمع
جیگر آدم خون میشه برای این قبیل دانشجویان . کیه که به دادمون برسه ... ( عضوی از دانشجویان شاغل )
در مجموع دانشجویی مثل پس گردنی و یا تو گوشی میمونه که هم میتونه از خواب بیدارت کنه و هم میتونه بهت آسیب برسونه این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم .
*به دخترعموم که 5 سالشه میگم: دخترا موشن مثه خرگوشن میگه پ ن پ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم
اصلا یه وضعی شده به خدا!
*دوستم میگه با گوشی برم اینترنت از شارژم کم میشه؟
میگم پ ن پ از صندوق ذخیره سازمان اوپک کم میشه!
*میخوایم بریم خونه جدیدمون، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم؟! میگم: پ ن پ راست کلیک کن، کات شون کن، برو تو خونه جدیده پیست کن!
*به دوستم اس ام اس زدم میگم کلاس تشکیل نمیشه. جواب داده یعنی استاد نیومده؟ میگم پ ن پ رفته قایم شده همه دارن دنبالش میگردن.
*با دوستم رفتیم خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم پ ن پ خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!
*لباس خریدم. کارت عابرمو گذاشتم رو میز میگم 2015? میگه رمز کارتته؟
میگم پ ن پ تلفنمه. دادم مزاحم بشی.
*تو اتوبان گشت نامحسوس یه ماشینو گرفته بود. راننده ماشینه به پلیسه میگه می خوای جریمم کنی؟ پلیسه میگه: پ ن پ با دوتا همکارام می خواستیم منچ بازی کنیم یه یار کم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم.
*نصف شب ماشین خاموش شده زنگ زدم میگم بابا باطری ماشین تموم کرده روشن نمیشه. میگه یعنی خالی شده؟
پ ن پ واقعا تموم کرده دارم میبرم خاکش کنم گفتم ببینم تو هم میای؟
*به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه؛ مریض شدی؟ می گم پ ن پ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه.
*یارو میره سردخونه میگه: بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.
میگن: می خوای خاکش کنی؟
پ ن پ میخواهم تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم.
*رفتم پیژامه از کمد برداشتم پوشیدم بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
پ ن پ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم.
*داشتم می رفتم طرف ماشینم یهو دیدم افسره داره یه چیزی می نویسه!
گفتم: داری جریمه ام می کنی؟
پ ن پ دارم اسمتو پشت کارت دعوت عروسیم می نویسم. میای؟
*رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟ پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام.
*خوابیدم تو آفتاب دوستم اومده میگه داری آفتاب می گیری؟
پ ن پ دارم فتوسنتز می کنم!!
*دارم میرم به ماهیه غذا بدم، میگه می خوای بهش غذا بدی؟ پ ن پ بهش پول میدم هرچی خواست بخره.
*تصادف کردم تو جاده ماشینم تا نصف عقبش رفته زیر تریلی 18 چرخ. اعصابم خورده. یارو می بینه این صحنه رو بهم میگه تصادف شده؟! گفتم پ ن پ مسابقه فوتباله مردم جمع شدن از رادیو ماشین دارن گوش میدن! ماشینو گذاشتن زیر تریلی هیجانش بیشتر شه!!
*به فروشنده می گم آقا پایه گیتار می خوام. میگه برای گیتار؟
پ ن پ میخوام پایه باشه آخر هفته ها با هم بریم دربند!
*رفتم lcd بخرم می گم چند؟
میگه قیمتش؟
پ ن پ سایز کمرش که تو خونه شلوار پاش کنم.
*دارم تند تند تایپ می کنم داداشم اومده میگه داری تایپ می کنی؟
میگم: پ ن پ کیبوردم خسته شده دارم ماساژش می دم.
*یکی از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شده یه دستمال از جیبم درآوردم... دوستم میگه می خوای بکشیش؟
پ ن پ آبریزش بینی داره می خوام نریزه رو قالی.
اشگاه خبرنگاران- سیاره زمین در حال گرم شدن است و به دنبال آن یخچال های طبیعی و کوه های یخ هم ذوب می شوند و در نتیجه سطح آب دریاها افزایش خواهد یافت.
این افزایش جمعیت، ذوب شدن یخچال های طبیعی و به دنبال آن کمبود زمین برای سکونت، دانشمندان را به فکر ساختن شهرهای دریایی انداخته است.
آسمان خراش آبی
سازندگان "آسمان خراش آبی" بر این باورند که تاثیرات ناشی از تغییرات آب و هوایی تنها به معنی یک پیشرفت طبیعی است که ما روزی برای ادامه زندگی به دریاها نقل مکان خواهیم کرد. به همین دلیل آنها این سازه مستحکم را برای زندگی انسان بر روی آب طراحی کردند. آسمان خراش آبی با تامین انرژی مورد نیاز خود از طریق انرژی جنبشی موج و باد، و همچنین انرژی خورشید و انرژی زیستی موجود در آب، دریا را به مکانی ایده آل برای زندگی تبدیل خواهد کرد. این سازه شناور بر روی آب قادر خواهد بود غذای خود را از طریق کشاورزی، پرورش آبزیان، و هیدروپونیک(کشاورزی در آب) تامین کند. جنگل کوچکی در قسمت بالایی آسمان خراش آبی وجود دارد. این قسمت از سازه مجهز به توربین، باغ، و دام های مورد نیاز انسان نیز می باشد. مناطقی که برای زندگی به آن اختصاص داده شده دقیقا در زیر سطح دریا قرار گرفته که از نور طبیعی خوبی هم برخوردار است.
شهرهای شناور هلندی
هلندی ها به ساخت و ساز در مناطق سیل خیز عادت دارند، بنابراین شاید برای آنها کاملا طبیعی به نظر برسد که برای مقابله با تغییرات آب و هوایی شهرهای شناوری را روی آب بسازند. بر اساس نقشه "شرکت طراحی دلتاسینک"، شهرهای شناور به گونه ای ساخته خواهند شد که با بالا آمدن سطح آب، آنها هم به صورت شناور بالا خواهند آمد و به زیر آب نمی روند. از بلوک های بزرگی از اسفنج های پلی استرین که متصل به چهارچوب های بتونی هستند برای شناور ماندن ساختمان های گنبدی این شهر استفاده خواهد شد. این ساختمان ها به وسیله پل های عابرپیاده شناوری بهم متصل خواهند بود. همچنین بزرگراه های شناوری هم ساخته خواهد شد تا شهرها را به هم وصل کند. انرژی گرمایی سطح اقیانوس شهر را گرم خواهد کرد.
جزایر پلاستیکی
"ریشی سووا" در سال 1998 اولین جزیره مصنوعی و شناور خود را با استفاده از 250 هزار بطری پلاستیکی ساخت. او امروز در جزیره اسپیرال، جزیره کوچک تری که برای ساخت آن از 100 هزار بطری پلاستیکی استفاده کرده، زندگی می کند. از ویژگی های این جزیره می توان به وجود یک خانه، چندین ساحل زیبا، چندین استخر شنا، و حتی آبشاری که با انرژی خورشید کار می کند، اشاره کرد.
نقشه "رامون نوستر"، از جزیره سووا هم بلندپروازانه تر است. این معمار قصد دارد جزیره ای شناور از مواد بازیافتی که مساحتش معادل با مساحت جزایر هاوایی است را بسازد. جزیره شناور او از زباله های پلاستیکی در اقیانوس آرام ساخته خواهد شد. این جزیره نه تنها از مواد بازیافتی ساخته شود، بلکه با کشاورزی بر روی آب و تامین انرژی از طریق انرژی موج و خورشید، کاملا مستقل و خودکفا خواهد بود. نوستر امیدوار است حداقل 500 نفر بتوانند در این جزیره ساکن شوند و از کشت مصنوعی خزه های دریایی و توالت های کمپوستی لذت ببرند. در توالت های کمپوستی فضولات انسانی با روش هایی طبیعی و بدون دخالت مواد شیمیایی به مواد معدنی تبدیل می شوند. این تبدیل از طریق باکتری های هوازی و در محیطی مرطوب انجام می شود.
شهرهای نیلوفری دوستدار محیط زیست
"وینسنت کالباتِ" معمار، طراح شهرهای نیلوفری شناور و خودکفا بر روی آب است . این شهرها از واحدهایی تشکیل شده اند که هر کدام ظرفیتی بالغ بر 50 هزار نفر را دارد. طراح این شهرها از نیلوفرآبی برای ساخت آنها الهام گرفته است. از فیبرهای پلی استر در ساخت این شهرها استفاده خواهد شد. شهرهای نیلوفری در اطراف یک تالاب مرکزی که از آب پاک باران پر شده ساخته خواهند شد. این شهر دارای سه سازه کوه و دریا مانند است که به محل کار، مرکز خرید، و مکان های تفریحی اختصاص داده شده است. مزارع آبی و باغ های معلق در زیر سطح آب قرار خواهند گرفت و انرژی شهرها فقط از طریق انرژی های قابل تجدید تامین خواهد شد. رویایی شهر نیلوفری کالبات در سال 2100 به واقعیت تبدیل خواهد شد.
دکل های نفتی
هزاران دکل نفتی بر روی آب های سیاره زمین بدون مصرف مانده اند. "کو ای کی" و "هور سو ورن" طرح جالبی پیشنهاد داده اند تا این سازه های غول پیکر را بار دیگر زنده و آنها را به مکان های مستحکمی برای زندگی تبدیل کنند. لایه ای از "فوتوولتائیک" بر سقف دکل ها می تواند انرژی خورشید و باد را جمع کند و انرژی حاصل از جزر و مد هم مکملی برای انرژی خورشیدی خواهد بود. در این طرح از تمامی قسمت های سازه استفاده خواهد شد و این امکان را به مردم می دهد که هم در زیر و هم بالای سطح آب زندگی کنند. زیست شناسان دریایی و سایر دانشمندان می توانند در آزمایشگاه هایی که در زیر آب قرار دارند، کارهای تحقیقاتی خود را انجام دهند./
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
خرداد 1388
تیر 1388 مرداد 1388 شهریور 1388 مهر 1388 آبان 1388 آذر 1388 دی 1388 بهمن 1388 اسفند 1388 فروردین 1389 اردیبهشت 1389 خرداد 1389 تیر 1389 تیر 89 شهریور 89 مهر 89 آبان 89 آذر 89 دی 89 بهمن 89 اسفند 89 فروردین 90 اردیبهشت 90 خرداد 90 تیر 90 مرداد 90 شهریور 90 مهر 90 آذر 90 اسفند 90 فروردین 91 خرداد 91 تیر 91 شهریور 91 مهر 91 آذر 91 بهمن 91 اردیبهشت 92 اسفند 91 تیر 92 آبان 92 آذر 92 اسفند 92 لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :85
بازدید دیروز :7 مجموع بازدیدها : 505284 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|