و امشب را فقط امشب
برای خاطر آن لحظه های درد
کنار بستر تاریک من ، شب زنده داری کن
که من امشب برای حرمت عشقی
که ویران شد
برایت قصه ها دارم ...
جداییمان هیچ کدام از تشریفاتِ آشناییمان را نداشت. فقط تو رفتی و من سعی
کردم سنگدل باشم !
یک بار خواب دیدن تو... به تمام عمر میارزد پس نگو... نگو که رویای دور از
دسترس، خوش نیست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است،
ولی دل دریایست... تاب و توانش بیش از اینهاست. دوستت دارم و تاوان آن
هرچه باشد، باشد... .
سمبل بازیهای جام ملت های آسیا 2011 در دوحه رونمایی شد. این مراسم رونمایی توسط کمیته برگزار کننده بازیهاو در استادیوم اسپایر پارک گرفت. این نماد یک خانواده 5 نفره موش صحرایی است که هریک نامی دارند....
مناسبات حاکم بر جامعه و ساختار قدرت، موجب میشود یک دربان ساده بانک که با این مناسبات درگیر است و با اهل آن دوران در محیط دربار و جامعه شهری اجباراً زندگی میکند، باید انواع آزارها و جفاهای محیط را انتظار کشیده و قادر به ایجاد ارتباط نیست. هزاران بلا و مصیبت را تحمل میکند و سعی دارد از بروز برخی فجایع مانند کشته شدن جعفر برمکی به دست مسرور جلوگیری کند ولی ناتوان است و تنها مجبور است خود را برابر حوادث حفظ کند.
مناسبات حاکم بر جامعه و ساختار قدرت، موجب میشود یک دربان ساده بانک که با این مناسبات درگیر است و با اهل آن دوران در محیط دربار و جامعه شهری اجباراً زندگی میکند، باید انواع آزارها و جفاهای محیط را انتظار کشیده و قادر به ایجاد ارتباط نیست. هزاران بلا و مصیبت را تحمل میکند و سعی دارد از بروز برخی فجایع مانند کشته شدن جعفر برمکی به دست مسرور جلوگیری کند ولی ناتوان است و تنها مجبور است خود را برابر حوادث حفظ کند.
داستان مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» در واقع تقلید از قصهای است که برای اولین بار در سال 1337 در مجله اطلاعات جوانان و بار دوم در سال 1350 در مجله فردوسی با عنوان «ماشاءاللهخان در بارگاه هارونالرشید» به چاپ رسید و در سال 1354 به صورت کتابی با همین عنوان به قلم «ا.پ.آشنا» یا همان «ایرج پزشکزاد» (متولد 1306) منتشر شد.
به گزارش خبرآنلاین در مقدمه این داستان نویسنده ابتدا به مفهوم سیر و سفر در زمان گذشته و اینکه این سفر همیشه جنبه رؤیایی برای بشر داشته، پرداخته و آرزوی انسان برای داشتن علم و اطلاع به توانایی خود و کمبودهای دوران قدیم که بتواند به میان آدمهای قرون گذشته بازگشته و برتریهای خود را به رخ آنها بکشد و تفریح کند، صحبت کند.
نویسنده این تفریح و تفرج در گذشته را موضوع بسیاری از آثار تخیلی نویسندگان جهان و حتی سوژه بسیاری از فیلمهای سینمایی دانسته و در این داستان شخصیتی به نام ماشاءاللهخان را تصویر میکند که دربان بانک است و تحت تأثیر کتب تاریخی و به ویژه داستانهای دوران هارونالرشید قرار دارد و اطرافیان را براساس برخوردی که با وی دارند، در قالب شخصیتهای آن دوران میبیند.
در میان آن کتابها «عباسه و جعفر برمکی» و «امین و مأمون» اثر «جرجی زیدان» قرار دارند که به داستانها و حوادث دربار خلیفه میپردازند. ماشاءالله آرزو میکند که کاش در دوران خلیفه بغداد به دنیا آمده بود و زندگی میکرد. تا آنکه روزی در خیابان با دیدن تابلوی پارچهای در کنار در ورودی یک خانه محقر توجهش جلب میشود. در این نوشته نام احمد سورخان یک مرتاض هندی اعلام شده که آینده و گذشته را پیشبینی میکند. ماشاءالله از او میخواهد روح وی را به دوران هارونالرشید ببرد و مرد مرتاض با روشن کردن شمعهای رنگارنگ و حرکاتی او را به قرن دوم هجری میبرد.
از همینجاست که داستان و حوادث قصه شروع میشود و وی خود را در شهر بغداد و کنار رود دجله میبیند و متوجه میشود در دوران هارونالرشید قرار دارد.
در این داستان ساختار سیاست و قدرت در نظام خلفای عباسی با زبان قصه مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی به صورت عریان مطرح میشود. خشونت و سبعیت آن دوران در قالب فردی مانند «مسرور» که جلاد دربار هارونالرشید است، نشان داده میشود و انتقادی گزنده است و البته داستان جنبه خندهآوری نیز دارد و تلخیهای محیط به شیوه شیرین مطرح میشود.
مناسبات حاکم بر جامعه و ساختار قدرت، موجب میشود یک دربان ساده بانک که با این مناسبات درگیر است و با اهل آن دوران در محیط دربار و جامعه شهری اجباراً زندگی میکند، باید انواع آزارها و جفاهای محیط را انتظار کشیده و قادر به ایجاد ارتباط نیست. هزاران بلا و مصیبت را تحمل میکند و سعی دارد از بروز برخی فجایع مانند کشته شدن جعفر برمکی به دست مسرور جلوگیری کند ولی ناتوان است و تنها مجبور است خود را برابر حوادث حفظ کند.
در پایان داستان از این رؤیای کابوسگونه بیدار شده و جان به در میبرد ولی نشانه آن دوران که انگشتری بسیار گرانبها و بزرگ است را در دست دارد و همین موجب شهرت او و جلب توجه اطرافیانش در بانک میشود و عدهای قصد دارند از موقعیت او به نفع خود بهرهبرداری کنند.
به هر حال باید تا پایان مجموعه «قهوه تلخ» که داستان آن به طور کامل بیان میشود منتظر ماند و آنگاه آن را بیشتر مورد بحث قرار داد.
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
خرداد 1388
تیر 1388 مرداد 1388 شهریور 1388 مهر 1388 آبان 1388 آذر 1388 دی 1388 بهمن 1388 اسفند 1388 فروردین 1389 اردیبهشت 1389 خرداد 1389 تیر 1389 تیر 89 شهریور 89 مهر 89 آبان 89 آذر 89 دی 89 بهمن 89 اسفند 89 فروردین 90 اردیبهشت 90 خرداد 90 تیر 90 مرداد 90 شهریور 90 مهر 90 آذر 90 اسفند 90 فروردین 91 خرداد 91 تیر 91 شهریور 91 مهر 91 آذر 91 بهمن 91 اردیبهشت 92 اسفند 91 تیر 92 آبان 92 آذر 92 اسفند 92 لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :45
بازدید دیروز :292 مجموع بازدیدها : 503577 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|