? چه رنگی به شما میآید؟
آیا تا به حال به این موضوع دقت کردهاید که چرا برخی رنگها بیش از باقی رنگها به شما میآیند؟ طبق گفته کارشناسان، برای آنکه بدانید چه رنگی هارمونی بیشتری با بدن شما دارد باید سه مورد را مدنظر بگیرید: رنگ مو، رنگ چشم و رنگ پوست. برای بهدست آوردن اطلاعات بیشتر پای صحبتهای خانم سارا عظیمزاده، کارشناس طراحی لباس و آرایش نشستهایم.
? رنگ پوست، مو و چشم چه ارتباطی به رنگ لباسی که انتخاب میکنیم یا آرایشی که برمیگزینیم دارد؟
ـ هارمونی رنگها سبب به وجود آمدن جذابیت میشوند.
مجموعهای از قوانین کلی درباره ارتباط رنگ پوست و مو و چشم و رنگی که برای لباس یا حتی آرایشتان انتخاب میکنید، وجود دارد.
برای مثال، در صورتی که رنگ موهای شما تیره ولی رنگ پوستتان روشن است و چشمان قهوهای تیره یا مشکی دارید، برای آرایش باید از رنگهای گرم به ویژه قهوهای و بژ استفاده کنید.
رنگهای قرمز تند، قرمز جگری، آبی نفتی، آبی اردکی، بژ، قهوهای شکلاتی، برنز و قرمز مایل به نارنجی برای لباس شما بسیار مناسب است.
رنگ مشکی، آبی روشن و صورتی و سفید چندان شما را جذاب نمیکند پس باید از خریدن لباسهایی با این رنگ پرهیز کنید. در میان جواهرات نیز طلای زرد همراه با یک سنگ زیبای قرمز رنگ بسیار به شما میآید. در صورتی که پوستی تیره ولی موهای روشنی دارید و چشمانتان به رنگ آبی روشن یا سبز است، برای آرایش رنگهای گرم مانند قهوهای طلایی یا بژ را انتخاب کنید.
ایدهآلترین رنگها برای لباس شما خاکستری براق، زرد تند، نارنجی و سبز است. برعکس رنگ سفید، مشکی و آبی تیره به هیچوجه به شما نمیآید. در میان جواهرات نیز طلای زرد را انتخاب کنید.
درنهایت، در صورتی که پوست و موهای تیره رنگی دارید برای آرایش رنگهای سرد با تن آبی و نقرهای را انتخاب کنید و برای لباس رنگهایی مانند سفید، صورتی، قرمز شاد، مشکی، خاکستری و... را برگزینید. طلای سفید همراه با الماس یا یاقوت بیش از طلای زرد به شما میآید.
? این قوانین درباره انتخاب رنگ مو هم صدق میکنند؟
ـ درباره رنگ مو موضوع کمی تفاوت دارد. تن رنگی که برای موهایتان انتخاب میکنید، نه تنها باید به پوست و رنگ چشمانتان بیاید بلکه باید با شخصیت شما نیز هماهنگی داشته باشد.
1) اگر پوستی روشن و چشمان آبی، سبز یا خاکستری دارید، میتوانید از رنگ بلوند یا خاکستری روشن همراه با تکههای مش بهره بگیرید. به این ترتیب رنگ موی شما طبیعیتر جلوه میکند. در عین حال، رنگهای گرمی همچون خرمایی تیره نیز تضاد جالبی پدید میآورد و میتواند جذابیت خاصی به شما بدهد. اما هرگز از رنگهایی که برق زیاد دارند، استفاده نکنید چون حالت صورتتان را نازیبا میکنند.
2) اگر رنگ پوست و چشمانتان تیره است، میتوانید از رنگهای قهوهای، خرمایی یا بلوطی استفاده کنید. هایلایتهایی به رنگ شکلاتی و عسلی نیز هارمونی زیباتری ایجاد میکنند. اگر موهایتان کوتاه است، بلوند پلاتینه نیز تضاد زیبایی در صورتتان به وجود میآورد. اما ترجیحا از رنگهای خیلی زرد و نارنجی استفاده نکنید.
3) در صورتی که چشمان تقریبا روشن و پوستی صورتی دارید، از رنگ قهوهای استفاده کنید تا سرخی پوستتان را بگیرد. میتوانید میان موهایتان نیز مشهایی به رنگ روشنتر مانند طلایی انجام دهید اما از انجام مشهایی به رنگ بلوند خاکستری یا پلاتینه خودداری کنید.
? 9 قانون مهم درباره تناسب رنگها
? هرگز بیش از سه رنگ را با هم نپوشید.
? سفید و سیاه جزو رنگهای خنثی هستند و شما میتوانید آنها را با هر رنگی هماهنگ کنید.
? خاکستری روشن و طوسی نیز از جمله رنگهایی است که به تمامی رنگها میآید.
? حتیالامکان از رنگهای تیره در زیر و رنگهای روشنتر در روی لباستان استفاده کنید. رنگ تیره شما را لاغرتر نشان میدهد.
? از رنگهای شاد و روشن برای شال و روسری استفاده کنید تا صورتتان بشاشتر به نظر برسد.
? در صورتی که پوستی تیره و چشمانی قهوهای دارید میتوانید این رنگها را با هم بپوشید: قرمز و نارنجی، سبز و بژ، سبز و بنفش تیره، قرمز و مشکی، سبز و گوجهای، قرمز و خاکستری
? در صورتی که پوستی روشن و موهای تیره دارید، این ترکیب رنگها به شما میآید: بژ و سفید، خرمایی و زرد، خاکستری و خرمایی، آبینفتی و بژ، خرمایی و سفید شیری
? در صورتی که پوست و موهایتان روشن است، این ترکیبها را انتخاب کنید: شکلاتی و قرمز، خاکستری و مشکی، سفید و مشکی، شتری و مشکی
• از پوشیدن رنگهایی که خیلی به هم نزدیکاند یا خیلی تضاد دارند مانند بنفش و زرد، سبز و آبی، قرمز و صورتی، آبی تیره و مشکی... خودداری کنید.
: بازیگر و خواننده چینی لی ژیاولو که با نام ژاکلین شناخته می شود در سال 1982 در پکن به دنیا آمده است و هم اکنون یکی از محبوب ترین و زیباترین بازیگران کشور چین می باشد.
این که می گویند در ازدواج، تقدیر نقش اصلی را دارد واقدامات شما، تا قسمت نباشد، به جایی نخواهد رسید، کاملا درست است.
فرض کنید مریم بخواهد برای بازکردن بختش، خود وارد عمل شود.او تصمیم می گیرد به سراغ دوستان متاهلش رفته وازآنها بپرسد چطور شد که ازدواج کردند، آن گاه همان اقدامات را به عمل بیاورد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
مریم: شهرزاد جان! چه شد که با محمد ازدواج کردی؟
شهرزاد: خوب ... می دانی که محمد همکارم بود... راستش من از او خوشم می آمد و سعی کردم با محبت و توجه، نظرش را جلب کنم...
{ مریم به پسر موردعلاقه اش در محل کار: پنجره را ببندید، خدای ناکرده سرما می خورید!
همکار : اصلا دوست دارم سرما بخورم تا دوست دخترم بیشتر نازم را بکشد. به شما ربطی دارد؟! (زیر لب) دخترهای این دوره و زمانه چقدر پر رو شده اند! }
*************
مریم :شهره جان! تو چطور با همسرت آشنا شدی؟
شهره :آشنایی ما از یک دعوا شروع شد. او توی کارم دخالت کرد و من ناراحت شدم، با هم بحث تندی کردیم و...!
{ همکار مجرد مریم: خانم، به نظر من نباید این کار را این طور انجام می دادید...
مریم: به شما چه ربطی دارد؟ خجالت نمی کشید توی کار من دخالت می کنید؟!
همکارمجرد مریم: اصلا به درک! مرا بگو که خواستم کمکتان کنم! همین کارها را کرده اید که تا این سن مجرد مانده اید دیگر!! }
*************
مریم : آزیتا، تو با عشق ازدواج کردی؟
آزیتا:نه. من آن موقع فکر کنکور و دانشگاه بودم! مادرم اصرارداشت ازدواج کنم.
{ مادرمریم: فلانی غلط کرده بیاید خواستگاری تو!او لیاقت پاک کردن کفش های تو را هم ندارد!!(این قسمت، واقعی است! )
*************
مریم : فرشته تو کجا با همسرت آشنا شدی؟
فرشته: کنار دریا... من و او با کمی فاصله ازهم نشسته بودیم.او ازمن پرسید چرا تنها آمده ام شمال. من هم به شوخی گفتم آمده ام شمال، شاید از تنهایی در بیایم!
کنار دریا:
پسر جوان: شما تنها هستید؟
مریم: در حال حاضر بله...
پسر: آهان... همراهتان رفته چیزی بخرد؟
مریم : نه... من همراه ندارم!
پسر: پس چه همراه بی ذوقی دارید! توی هتل مانده؟!( بابا آی کیو!)
مریم: نه... من کلا تنها آمده ام...
پسر: واقعا نامزدتان اجازه داده شما تنهایی بیایید لب ساحل؟!( ای خدااااا!)
مریم : من اصلا نامزد ندارم، تنها آمده ام شاید اینجا از تنهایی در بیایم!
پسر: چه جالب! چون من وهمسرم برعکس شما آمده ایم اینجا تا با یک خاطره خوب و به طور توافقی از همدیگر جدا بشویم!
*************
مریم : غزاله تو کجا با فرهاد آشنا شدی؟
غزاله: توی یک میهمانی. فرهاد همان جا عاشقم شد و ازمن خواستگاری کرد!
در یک میهمانی:
پسر: مریم ! آن دختری را که گوشه سالن نشسته می شناسی؟ می شود خواهش کنم از طرف من از او خواستگاری کنی؟!
*************
مریم :ترانه تو چطور با رضا آشنا شدی؟
ترانه: رضا ازمن تقاضای دوستی کرد. قبول نکردم.اوهم شیفته نجابتم شد وآمد خواستگاری!
پسر: امکان دارد افتخار دوستی با شما را داشته باشم؟
مریم : نه خیر، من اهل این جور دوستی ها نیستم.
پسر:عجب امل عقب افتاده ای هستی.الان دیگراین افه خرکی ها(!) خریدار ندارد.لابد هنوز هم دختری! برو بابا... من دنبال موردی می گردم که open باشد!
(واقعیت تاسف انگیزی که این روزها کمابیش مشاهده می شود)
*************
مریم: حمیرا تو واقعا اینترنتی ازدواج کردی؟
حمیرا: خوب بله...اوایل محلش نمی گذاشتم، اصلا دوستی های اینترنتی را مسخره می کردم... ولی آن قدر گیر داد تا راضی شدم!
پسر:asl plz !
مریم: من به دوستی اینترنتی اعتقاد ندارم.
پسر: bye !!
این مقاله فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد و قصد توهین ندارد
از دید مسئولین بالا مقام دانشگاه :
- مهمترین رکن یک دانشجوی نمونه ، پرداخت به موقع شهریه است .
- در مرحله اول ثبت نام دو چیز کافیست اول پذیرفته شدن و دوم فیش واریزی شهریه ، بقیه مدارک باشه برای بعد ( پول مهمه )
- دانشجو فردی است که باید به موقع و قبل از استاد سر کلاس حضور داشته باشد
- نگاه او قبل از کلاس به کفشهایش و در کلاس به جزوه هایش باشد .
- فاقد هر گونه آرایش ظاهری ، باطنی ، داخلی و خارجی باشد .
- از خونه مستقیم بره داخل کلاس و بعد از کلاس مستقیم بره خونه .
- هر چی استاد و مسئولین دانشگاه گفتن بگوید چشـــــــــــم .
- کاری به کار کسی نداشته باشه و کلا" چیکار داره که کی به کی یا با کی تا کی چیکار داره !!!
از دید اساتید محترم و زحمتکش :
- سر کلاس سکوت رعایت شود .
- سوالات سخت مطرح نشود .
- هر کس بیش از 4 جلسه غیبت کند بی تربیت میباشد در نتیجه حذف .
- کسی تیکه نیندازد .
- افراد آخر کلاس ، ندید حذف
- تقلب = مرگ
- پروژه شما کپی است ، نمره بی نمره
- نمره باقالی نیست که آخر ترم بین دانشجویان پخش شود بنابراین درس بخونین .
از دید دانشجویان پسر ( بیکاراشون ):
( درتمامی موارد مثبت اندیشی فراموش نشود لطفا" )
- عشق است دوران دانشجویی مخصوصا" اگه یک شهر دیگه باشی
- شهریه رو که بابا جونی میده خرجمونم که خدا میرسونه
- شب با بر و بچس بریزیم دور هم و تا صبح بگیم و بخندیم
- کلاسهای صبح برای خالی نبودن عریضه است ، روم به دیفال سگ میره کلاس . ( ندید بگیرین این اصطلاحی عامیانه در عین حال نا درست میباشد )
- ساعتهای سرو وعده های غذایی >>>> شام : ساعت 3 صبح به بعد - صبحانه : اگه بیدار بودیم ساعت 12 یک تیکه نون به خاطر رفع بوی نامطبوع دهان میلنبانیم . - نهار : خدا خیر بده دانشگاه که حداقل یک سلف داره و هر چند غذاش به رستورانهای شهرمون نمیرسه !! ولی شکمتو برای چند ساعتی پر میکنه
مواد غذایی زمان دانشجویی : قلیون هلو نعناع ، تخمه ، مرغ همسایه ، تخم مرغ ( همسایه ) ، سیب زمینی ، سوسیس ، قلیون اینسری با طعم لیب سیمو ( سیب لیمو غنی شده ) ، انواع کنسروجات ، نون بسته ای کپک زده و انواع ترشیجات خونگی
- تفریحات سالم : قلیون - .... بازی ( فرض کنین حکما" مار و پله منظورمه !! ) - ... بازی ( دخترانه فکر کنین ، عروسک بازی منظورمه ) - کشتی ( از فرنگی و آزاد گرفته تا کشتی چوخه و کشتی کج ) ، اس ام اس بازی ( معمولا" طرف اس ام اس داخل خوابگاه دختران یافت میشود ) - خدا خیر بده ایرانسل که وقت خالی دانشجویان پر کرده و برای رفع خستگی و فراقت از بار سنگین درسها با طرح بنفشش میتونی از بوق ساعت 12 تا خود 6 فکتو نرمش بدی - قبل از رفتن دانشگاه حدود یک ساعت از وقتهای باطله جلو آینه میگذره و اینجا موها و ریش و سبیل تازه روییده بسیار نمایان شده و دقت و تمرکز بیشتری لازم دارن - آب بازی تفریح سالمی هست که در هر خونه ای جای خاص خودش داره و باعث تمیزی و شادابی روحیه دانشجویان شرکت کننده میشه - در زمانهای گذشته دانشجویان هفته ای یک بار برای خلاص شدن از یکنواختی و ایجاد تنوعی در برنامه هاشون مراسم جر دادن داشتن که خوب الان به خاطر تورم و خارج شدن از زندگی غار نشینی کمتر از این مراسم دیده میشه و تقریبا" به منسوخجات پیوسته . مراسم به صورت خیلی ناگهانی و پنهانی شروع میشد به این صورت که زیر پوش و یا پیراهن همخونه ای عزیز جرانده* میشد و به محض روی دادن چنین اتفاقی همگی باید خودشون آماده جریده* شدن میکردن و آروم به کمک دوست دیگر جرانده* میشدن و در اینجا دوستانی که مقاومت میکردن غیر از هدف اصلی که پیراهن و معمولا" زیرپوششون بود جاهای دیگرشون هم مورد تجرید* قرار میگرفت و منجرد* میشد ( * صرفهای مختلف جـــر بر وزنهای مختلف )
- مراسم قبل از خواب که بعضی وقتها جلو خواب گرفته و یا آسیبهای جسمی خطیری در پی دارن . ( منظورم همون بالش بازی و یا نمونه غیر انسانی اون به وجود آوردن چندین طبقه انسانی و یا لحاف تشکی بر روی اولین نگون بختی که خوابش ببره )
- ضبط و نوارها و سی دیهای مختلف خوانندگان هم که از نون شب واجب تره .
- حرکات موزونی که گاها" به صورت سمبل در اومده و داخل کلاسهای درس هم نمایان میشه .
عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :
- نمرات درخشان
- سوز عاشقی
- سینه ای پر آه و پردود
- لباسهایی مستاجر*
- لوازم منزلی که گویای وقایعی تاریخی هستند که در طول این دوران به سرشون اومده از قبیل سوراخهای فراوان و دور سوخته به خاطر زغال قلیون ، رنگهای زرد آثار چای و آبهای مخصوص مراسم ، موهای فراوان به علت ریزش شدید موها و پشمونجات
- اعضا و جوارحی مصدوم به علت درگیریهای مختلف
- فراگیری آشپزی مخصوصا" از نوع ماکارونی و پلوتن ( تن ماهی + برنج)
- زخم معده
- بی خوابی مفرط و جغد گونه
- گوش گرفتگی ( طرح بنفش )
- مرض شست گرفتگی ( به علت تعدد اس ام اس )
از دید دانشجویان دختر بیکار :
- مخارج شهریه و خورد و خوراک با ددی جون
- چقدر زندگی بدون آقا بالا سر خوش میگذره
- دختران دائما" غیبت میکنن ولی همیشه در سر کلاسها حضور دارن .
- نوشتن جزوه مهمترین کار و حضور در کلاسها مهمترین وظیفه در داخل دانشگاهه ( خدا داند چرا ؟! )
- فراگیری پیشرفته مهمی به نام آمار گیری که در این زمینه مطلب فراوان است و چندین روز اندر مزایای آمار و آمارگیری در دختران به شخصه میتونم مطلب بدم . فقط همین بگم که سرعت پخش آمار از سرعت نور بالاتر هست و کافیه یکی از پسران کلاس پاچه شلوارش پشت کفشش گیر کرده باشه ، تا مستخدم خوابگاه متوجه این امر مهم میشه و دلایل پیدایش و رخداد چنین اتفاقی در میزگردهای شبانه مطرح میشه و نتیجه آخر اینه که پسرک عاشق یکی از دختران اون جمع هست .
- تفریحات سالم : میزگردهای شبانه پیرامون پسرهای دانشگاه - گذراندن کلاسهای آرایشگری و گریم - طراحی لباس و ابداع مد - آشنا شدن با قلیون و طریقه چاغ نمودن و کا دود کردن آن - سر کار گذاشتن پسرها - نقاشی کردن در جزوات و تزئین آنها جهت اهدا به نیازمندان !! - جستجو و تحقیق در علل کنشهای متفاوت پسران - آموزش رذالت و شیطنتهای پسر کش - تمام تفریحاتی که پسران انجام میدن در میان دختران هم رایج شده و کافیه یک دور تفریحات پسران مرور کنین ، با این تفاوت که در دختران آخرش همیشه به گیس و گیس کشی منجر میشه - آشنا شدن با انواع خوراکهای سرد ( فست فود ) و کافی شاپهای شهر - هفته ای هفت شب شرکت در تولد هم اتاقیها - جمع آوری شماره پسرها و ملغب شدن به 118 - تک زنگ زدن بی موقع و شبانه به گوشی پسران - اونهایی هم که خیرخواه هستن برای اینکه دوستشون صبح برای کلاس بیدار کنن تا صبح پلک رو هم نمیذارن - شرکت در تمامی تورهای سیاحتی ، زیارتی ، علمی و تخیلی دانشگاه .
عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :
- فراگیری هر نوع آرایش و مد لباس
- تغییر قابل توجه از لحاظ ظاهری نسبت به بدو ورود به دانشگاه
- کم آوردن حافظه گوشی جهت درج اس ام اس و شماره دوستان
- تغییر ماهیت از یک دختر آروم به دختری شیطون و بازیگوش
- یادگیری انواع مهارتهای شوهرداری و شوهر فراری
- آشنایی با موارد برخوردهای اجتماعی و معضلات رفتاری
- شکست در عشق
- خیلی وقتها هم متاهل شدن یعنی رسیدن به هدف اصلی و والای دانشگاه
- گوش گرفتگی و شست گرفتگی
- زخم معده و پاشنه پا و ماهیچه های دوگانه فک
دانشجویان شاغل ( دختر و پسر فرقی نمیکنه )
- این جیب اون جیب کردن و دویدن برای جور کردن هزینه بالای شهریه
- دنبال رفع تداخل کلاسها و ساعات کار
- گرفتن پاچه اساتید جهت منعطف کردن آنها ( به خاطر اینکه اگه غیبتها زیاد شد حذف نکنن )
- واکس زدن کفش کارفرما به خاطر دادن مرخصی تحصیلی
- انجام دادن هر گونه کارهای محیر العقول برای مشتری و ارباب رجوع ( به خاطر اینکه نپره)
- گرفتن جزوه از هر کس و ناکسی و کپی کردن آن
- برو سر کار ، بیا کلاس ، وسط کلاس زنگ میزنن بیا سر کار ، اگه شد برو خونه ، کلاست دیر شد ، کلاس ، کلاس ، بسه برو خونه بخواب ( با این اوضاع بنزین ... )
- سرو وعده های غذایی یا ممکن نمیباشد و یا در بین کلاسها یا در بین راه به صورت ضربتی صورت میگیرد .
- خوابیدن در سر کلاس
- فکر پاس کردن چک ، جواب دادن به مسئول ، راه انداختن مشتری و ... به جای تمرکز روی درس !!
- فکر درس ، تمرین ، پروژه ، میانترم ، پایانترم و .... به جای تمرکز در کار!!
عواید و دست یافتهای این گروه در طول و آخر ترم :
- سر گیجه و موج گرفتگی
- کارت سوخت خالی
- پس انداز منفی و هجوم اقساط
- مدرک
- یک مشت جزوات درهم و برهم که چیزی از توش در نمیاد
- افت شغلی
- زخم معده و لاغری مفرط و چشمانی گود و چهره ای زرد
- کلکسیونی از پاچه اساتید و مسئولین محترم
- کوهی از دیون که تا سالیان دراز باید حملشون کرد
- فراموش کردن هرگونه تمایلات و هنرهای قدیمی و بی میل شدن جهت ادامه آنها
- کم شدن روابط دوستانه و خانوادگی در حد طرد از اون جمع
جیگر آدم خون میشه برای این قبیل دانشجویان . کیه که به دادمون برسه ... ( عضوی از دانشجویان شاغل )
در مجموع دانشجویی مثل پس گردنی و یا تو گوشی میمونه که هم میتونه از خواب بیدارت کنه و هم میتونه بهت آسیب برسونه این خود ما هستیم که انتخاب میکنیم .
*به دخترعموم که 5 سالشه میگم: دخترا موشن مثه خرگوشن میگه پ ن پ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم
اصلا یه وضعی شده به خدا!
*دوستم میگه با گوشی برم اینترنت از شارژم کم میشه؟
میگم پ ن پ از صندوق ذخیره سازمان اوپک کم میشه!
*میخوایم بریم خونه جدیدمون، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم؟! میگم: پ ن پ راست کلیک کن، کات شون کن، برو تو خونه جدیده پیست کن!
*به دوستم اس ام اس زدم میگم کلاس تشکیل نمیشه. جواب داده یعنی استاد نیومده؟ میگم پ ن پ رفته قایم شده همه دارن دنبالش میگردن.
*با دوستم رفتیم خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم پ ن پ خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!
*لباس خریدم. کارت عابرمو گذاشتم رو میز میگم 2015? میگه رمز کارتته؟
میگم پ ن پ تلفنمه. دادم مزاحم بشی.
*تو اتوبان گشت نامحسوس یه ماشینو گرفته بود. راننده ماشینه به پلیسه میگه می خوای جریمم کنی؟ پلیسه میگه: پ ن پ با دوتا همکارام می خواستیم منچ بازی کنیم یه یار کم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم.
*نصف شب ماشین خاموش شده زنگ زدم میگم بابا باطری ماشین تموم کرده روشن نمیشه. میگه یعنی خالی شده؟
پ ن پ واقعا تموم کرده دارم میبرم خاکش کنم گفتم ببینم تو هم میای؟
*به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه؛ مریض شدی؟ می گم پ ن پ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه.
*یارو میره سردخونه میگه: بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.
میگن: می خوای خاکش کنی؟
پ ن پ میخواهم تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم.
*رفتم پیژامه از کمد برداشتم پوشیدم بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
پ ن پ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم.
*داشتم می رفتم طرف ماشینم یهو دیدم افسره داره یه چیزی می نویسه!
گفتم: داری جریمه ام می کنی؟
پ ن پ دارم اسمتو پشت کارت دعوت عروسیم می نویسم. میای؟
*رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟ پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام.
*خوابیدم تو آفتاب دوستم اومده میگه داری آفتاب می گیری؟
پ ن پ دارم فتوسنتز می کنم!!
*دارم میرم به ماهیه غذا بدم، میگه می خوای بهش غذا بدی؟ پ ن پ بهش پول میدم هرچی خواست بخره.
*تصادف کردم تو جاده ماشینم تا نصف عقبش رفته زیر تریلی 18 چرخ. اعصابم خورده. یارو می بینه این صحنه رو بهم میگه تصادف شده؟! گفتم پ ن پ مسابقه فوتباله مردم جمع شدن از رادیو ماشین دارن گوش میدن! ماشینو گذاشتن زیر تریلی هیجانش بیشتر شه!!
*به فروشنده می گم آقا پایه گیتار می خوام. میگه برای گیتار؟
پ ن پ میخوام پایه باشه آخر هفته ها با هم بریم دربند!
*رفتم lcd بخرم می گم چند؟
میگه قیمتش؟
پ ن پ سایز کمرش که تو خونه شلوار پاش کنم.
*دارم تند تند تایپ می کنم داداشم اومده میگه داری تایپ می کنی؟
میگم: پ ن پ کیبوردم خسته شده دارم ماساژش می دم.
*یکی از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شده یه دستمال از جیبم درآوردم... دوستم میگه می خوای بکشیش؟
پ ن پ آبریزش بینی داره می خوام نریزه رو قالی.
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
نوشته های پیشین
خرداد 1388
تیر 1388 مرداد 1388 شهریور 1388 مهر 1388 آبان 1388 آذر 1388 دی 1388 بهمن 1388 اسفند 1388 فروردین 1389 اردیبهشت 1389 خرداد 1389 تیر 1389 تیر 89 شهریور 89 مهر 89 آبان 89 آذر 89 دی 89 بهمن 89 اسفند 89 فروردین 90 اردیبهشت 90 خرداد 90 تیر 90 مرداد 90 شهریور 90 مهر 90 آذر 90 اسفند 90 فروردین 91 خرداد 91 تیر 91 شهریور 91 مهر 91 آذر 91 بهمن 91 اردیبهشت 92 اسفند 91 تیر 92 آبان 92 آذر 92 اسفند 92 لوگوی دوستان
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :19
بازدید دیروز :27 مجموع بازدیدها : 505012 خبر نامه
موسیقی وبلاگ
جستجو در وبلاگ
|